خرید فایل پایان نامه : رابطه سرمایه اجتماعی و میزان گرایش به ارتکاب جرم
ریچارد کلوارد و اهیلین در اثر خود با نام «بزهکاری و فرصت» نظریات مرتون و کوهن را در هم امیخته و بسط میدهند، کلوارد و اهلین معتقدند که مرتون تنها یک روی سکه را دیده است زیرا وی انحراف را برحسب ساختار فرصت قانونی تبیین کرده اما ساختار فرصت غیرقانونی را مورد ملاحظه قرار نداده است از این رو همان طور که فرصتهای موفقیت ازاین طریق متفاوتند فرصت موفقیت از راههای غیر قانونی هم با یکدیگر فرق میکند.(صفوی،1370،70)
به بیان کلوارد و اهلین بزهکاری را باید در میان افراد پایین جستجو کرد (کوثری ،۱۳۸۲:۱۲). آنها مدعیاند که فرض مرتون در مورد کمتر بودن فرصتهای مشروعه طبقات محروم برای دستیابی به اهداف معقول اجتماعی درست است اما این فرض که این افراد در مواجه با نبود فرصتهای مشروع به طور خودکار و موفقیت آمیزی کج روی میکنند درست نیست چون اعضاء طبقات فرودست پس از مواجه با فرصتهای مشروع اقترافی هم مواجه میشوند. به بیان دیگر بسیاری از اعضاء طبقات محروم حتی در طبقه خود، فرصت کمتری از بقیه دارن که از طریق نابهنجار به موفقیت نائل شوند. بنابراین درست است که برخی اعضاء طبقه پایین برای ارتکاب کج رفتاری تحت فشارند، اما لزوما نمی توانند کج رفتاری کنند، چون از فرصتها با ابزارهای نامشروعی که برای کج رفتاری لازم است بی بهرهاند. (سروستانی 46:1386).
این دو، فرضیه خود را در این دو جمله خلاصه میکند « با هماهنگی بین آنچه به عنوان خواسته جامعه، جوانان را به سوی آن هدایت میکند و آنچه عملا در دسترس انهاست منشا اصلی ناکامی است. به نظر این دو فرصتهای نامشروع از طریق عضویت در سه خرده فرهنگ 1. جنایی 2. تضاد 3. کناره گیری بدست میایند. عضویت در خرده فرهنگ جنایی، جوانان طبقات محروم را با انواع سرقت که از طریق آن میتوان به هدف رسید آشنا میکند و بسیاری از این جوانان عضو این خرده فرهنگ نیستند و از فرصتهای نامشروع آن هم سهمی ندارند. عضویت در خرده فرهنگ تضادخاص جوانانی است که گردن کلفت و بزن بهادری داشته باشند. و بتوانند در گنگ بزهکاری جایگاهی برای خود دست وپا کنند و آنان که چنین ویژگی هایی ندارند خود به خود واجد شرایط عضویت نیستند به نظر کلوارد و اهلین عضویت در خرده فرهنگ کناره گیران، خاص کسانی است که به مصرف مواد مخدر علاقمنداند و چون نتوانستهاند به عضویت در خرده فرهنگ دیگر – جنایی و تضاد در ایند و جایگاه و توفیقی همچون در دنیای بزهکارانه و چه در جهان همنوایان نیافتهاند دچار شکست مضائف شدهاند خلاصه انکه کلوارد و اهلین هم مثل کوهن اصل فرض مرتن در مورد شکاف اهداف و ابزار و ارتباط ان با کج رفتاری را پذیر فتهاند اما مدعیاند که این شکاف با دخالت متغییر « فرصتهای نا مشروع افترافی » به کج رفتاری میانجامد.
2-4-2-1-3- نظریه بیسازمانی اجتماعی
این نظریهها عمدتا بین رفتار انحراف و عواملی چون سن، تراکم جمعیت، مذهب، کار و فقر، رشد جمعیت و شهر نشینی همبستگی معنا داری قائلند و به دو شاخه اصلی تقسیم میشوند.
الف – شاخه اروپایی، که توسط جامعه شناسایی چون دور کیم خلق و توسط پار سو ئز و مرتن به آمریکا منتقل شد.
ب- شاخه آمریکایی که توسط افرادی چون پارک، برجس، شاو و مکلی پایه گذاری شد، به شرح مهمترین نظریات مرتبط با دیدگاه فوق پرداخته میشود.
2-4-2-1-4- دور کیم
دور کیم (1951) علل بروز جرائم را در محیط اجتماعی، مورد مطالعه قرار داده و معتقد است که جرم یک پدیده عادی اجتماعی است و نباید یک پدیده غیر عادی اجتماعی تلقی گردد. او درباره رابطه میان انسان و نیازها و آرزوهایش بحث میکند و بر این باور است که در شرایط اجتماعی استوار و پایدار، آرزوهای بی حد و حصر و یا آنومی2 بوجود میآید و از آنجا که این آرزوها نمی توانند ارضاء شوند، در نتیجه یک وضعیت نارضایتی اجتماعی دائمی پدید میآید و این نارضایتی در اقدامات اجتماعی منفی مثل، خودکشی، تبهکاری ،طلاق و. .... به وجود میآید (ستوده، 128:1384). اما آنچه از نظر دور کیم مهم است این است که، در هر اجتماعی، بزه کاری وجود دارد و جامعهای نیست که در آن، بزه وجود نداشته باشد. بزه یک عامل سلامتی عمومی و جزء لاینفک هر اجتماع سالم است و علل استثنایی در نوع جرائم تأثیری ندارند. چون جرائم، ناشی از فرهنگ و تمدن هر اجتماع است، لذا بررسی انواع جرائم بدون توجه به خصوصیات فرهنگی و تمدن از دیدگاه جرم شناسی بی ثمر است، زیرا جرم مربوط به فرهنگ و تمدن بوده و تابع زمان و مکان نمی باشد.
از نظر دور کیم بی هنجاری به معنای عدم وجود معیارهای روشن برای راهنمایی رفتار در حوزه معینی از زندگی اجتماعی است. در این شرایط، فرد احساس از دست دادن جهت یابی میکند و سبب میشود که به اعمالی از قبیل خود کشی اقدام نماید. مرتون با استفاده از همین مفهوم، آن را فشاری اطلاق میکند که در هنگام تضاد میان هنجارهای پذیرفته شده با واقعیت، بر افراد وارد میآید. به عنوان نمونه در بیشتر جوامع « پول درآوردن » و « پیشرفت » از ارزشهای پذیرفته شده است و برای رسیدن به آن تلاش و سخت کوشی مناسب لازم است. بنا براین اگر عدهای در وضعیتی قرار گیرد که فرصت برای پیشرفت و ترقی داشته باشند، برای موفق شدن فشار زیادی به آنها وارد میشود. به ناچار به هر وسیلهای چه مشروع و چه نا مشروع – متوسل میکردند و واکنشهای متعدد از خود نشان میدهند (گیدنز، 1378، 140).
متن کامل :
پایان نامه بررسی رابطهی سرمایهی اجتماعی و میزان گرایش به ارتکاب جرم
برچسب: ،